پرش به محتوا

رنگ در تجارت – قسمت اول

رنگ در تجارت

رنگ ها ارتباط مستقیمی با روح و روان آدمی دارند که علاوه بر تحریک احساسات، تجلی و بیان ذهنیات و افکار گوناگون هستند. آنها از گذشته‌های دور مهم‌ترین ابزار بشر برای شناخت طبیعت، خطرات و هشدارهای آن بوده که از سوی گیاهان،حیوانات و مواد معدنی دریافت می‌کرده است.

رنگ زبانی جهانی است که در دنیای پر از حرکت و تکاپوی امروز، به عنوان ساده‌ترین ابزارهای انتقال پیام و معانی به کار می‌رود. در عرصه تجارت از رنگ به دلیل تاثیرگذاری بالای آن بر مخاطب، نگاه مشتری و در نهایت فروش با نام فروشنده خاموش یاد می‌شود که به عنوان ابزاری کاربردی و موثر برای معرفی برند و کسب و کارهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

رنگها جلوه ای از هویت سازی و معرف زمینه فعالیت، ماهیت و ارزش‌های برند و نام تجاری هستند. برای مثال در عرصه موادغذایی رنگهایی چون سبز و قرمز که با مفاهیمی چون تازگی و رسیده بودن مرتبط هستند انتخاب مناسبی است و یا در زمینه مد، رنگهایی چون مشکی و طلایی که جلوه گری دارند، انتخابهای مطلوب‌تری هستند.

رنگ در تجارت

رنگها در دنیای کسب و کار باید بتوانند احساس علاقه، کنجکاوی و میل خرید کردن برای مخاطب را فراهم کنند و به نوعی پاسخگوی نیازهایی باشند که مخاطب به دنبال برآورده ساختن آنهاست. برای مثال مخاطبی که به دنبال حس خوشمزگی و لذت بخش بودن یک محصول است این نیاز و یا خواسته خود را در وهله اول از رنگهای به کار برده شده در آن دریافت می‌کند و علاوه بر این فاکتورهایی چون شکل بسته بندی و نام برند و . . . در تحقق چنین نیازی حائز اهمیت می‌باشد.

برای آشنایی با رنگها و تاثیرات بصری آن شناخت چرخه رنگ، رنگمایه (Hue)، غلظت یا اشباع (Saturation)، ارزش (Value)، رنگهای مکمل، رنگهای سرد یا گرم و بسیاری از دیگر کیفیات رنگ لازم و ضروری می‌باشد. در چرخه رنگ، سه رنگمایه اصلی آبی، زرد و قرمز وجود دارند که سایر رنگها از ترکیب آنها با یکدیگر به وجود می‌آیند. میزان درخشندگی، سردی و گرمی رنگها در این چرخه دارای تفاوت‌هایی است که معانی و مفاهیم متفاوتی را نیز به ذهن متبادر می‌سازد.

رنگ در تجارت

میزان خلوص و اشباع رنگها در ترکیب با سفید یا مشکی دچار تغییر می‌شود و رنگهایی که از خلوص یا اشباع بیشتری برخوردارند مفاهیمی چون درخشان بودن، روشنی، وضوح و غنی بودن را منتقل می‌کنند و در مقابل رنگهایی که از میزان اشباع کمتری برخوردارند مفاهیمی مانند نرمی، لطافت، مبهم و . . . را به مخاطب انتقال می‌دهند.

احساسی که از یک رنگ به مخاطب منتقل می شود بسیار تحت تاثیر ارزش رنگ یا میزان روشنی و تاریکی آن می‌باشد. برای مثال در خانواده قرمز، رنگ شرابی بورگاندی از ارزش تیره‌تری نسبت به قرمز برخوردار است و صورتی از ارزش رنگی کمتر و بر این اساس قرمز شرابی از هیجان بیشتری نسبت به صورتی برخوردار است و بر عکس صورتی ملایمت بیشتری در خود دارد. پایین نگه داشتن ارزش رنگ احساسی از سکون و آرامش را القا می‌کند که آگاهی از این کیفیات رنگی و هماهنگ ساختن آنها با موضوع فعالیت تجاری، نقش قابل ملاحظه ای در دیده شدن محصول از سوی مخاطبان ایفا می‌کند.

همانطور که اشاره شد در چرخه رنگ آبی، زرد و قرمز رنگهای اصلی هستند که از این بین آبی سردترین و قرمز گرمترین محسوب می‌شوند. قرمز میان دو رنگ آبی و زرد قرار دارد که با حرکت به سمت زرد به شدت گرمای آن افزوده می‌شود و با حرکت به سمت آبی از شدت گرمای آن کاسته می‌شود. همچنین انرژی زرد در حرکت به سمت آبی کمتر از زمانی است که به سمت قرمز حرکت می‌کند.

قرار گرفتن رنگ های گرم در کنار یکدیگر، حامل پیام های انرژی بخش، فعال و البته پرخاش جویانه تری است در صورتی که رنگهای سرد و خنک القا کننده  آرامش و سکون و هیجان کمتری هستند. آبی در کنار سبز معانی متفاوتی نسبت به قرارگیری در کنار بنفش از خود ارائه می‌دهد که تمامی این معانی و مفاهیم در بیان و انتقال ارزشهایی که برندها به دنبال ارائه آن به مخاطبان هستند بسیار تاثیرگذار است.

رنگ در تجارت

معنا و مفهومی که از رنگها دریافت می‌شود تا حدودی از طبیعت الهام گرفته است. خورشید با انرژی گرما بخش خود سمبل زندگی و حیات است و با رنگهای زرد، نارنجی و قرمز ارتباط معنایی دارد. آسمان نمادی برای پاکی و خلوص و دریا نمادی برای آرامش و تفکر است که آبی نیز با این مفاهیم مرتبط است. سبز نیز با طبیعت، جنگل و شاخ و برگ گیاهان ، قهوه ای با خاک، درخت و زمین و . . . ارتباط دارند.

رنگهای خنثی از ترکیب یک یا چند رنگ موجود در چرخه رنگها به وجود می‌آیند که شامل خاکستری های رنگی روشن تا تیره، بژ و کرم می‌باشند. استفاده از رنگهای خنثی را مونوتون می‌نامند که تداعی‌گر حالتی از آرامش هستند و نمایی از سبک کلاسیک را به نمایش می‌گذارند. در مقابل مونوتون که بر استفاده از یک طیف رنگی خنثی متمرکز است، رنگ بندی مونوکروماتیک قرار می‌گیرد که منظور از آن استفاده از یک طیف رنگی با ارزش‌ها و شدت‌های متفاوت است. تفاوت رنگبندی مونوتون و مونوکروماتیک در خنثی بودن یا نبودن طیف‌های رنگی است و کلمه مونو به طیف رنگی اشاره دارد.

رنگ در تجارت

برای مطالعه بیشتر می‌توانید به کتاب روانشناسی کاربردی رنگ ها(پنتون) نوشته لئاتریس آیزمن مراجعه کنید.